بعد از تبریک سال نو خواستم از همه دوستانی که تو پست قبلی زحمت کشیدن و تبریک گفتن و از همه دوستانی که برام ایمیل فرستادن و سال نو رو تبریک گفتن تشکر کنم. امیدوارم امسال سال بسیار خوبی برای همه باشه اول از همه براتون آرزوی سلامتی و تندرستی میکنم بعد شادی و آرامش آخر سر هم ثروت.
سوال کرده بودین این سبزه رو از کجا آوردم این سبزه رو از بازارچه نوروزی ایرانیها خریده بودیم. من هیچوقت سبزه سبز نمیکنم.
سوال کرده بودین این سبزه رو از کجا آوردم این سبزه رو از بازارچه نوروزی ایرانیها خریده بودیم. من هیچوقت سبزه سبز نمیکنم.
از هفته پیش بگم که غروب با همسرم رفتیم (خیابون) Walkers Line اداره پلیس برای درخواست عدم سوء پیشینه برای کار والنتیر گفتن جوابش بین دو تا چهار هفته حاضر میشه و میفرستن برام.
هفته گذشته دو تا کار مفید انجام دادم یکی همون گواهینامه رانندگیم بود که گرفتم یکی هم همین عدم سوء پیشینه.
کلاسهامون تا دو هفته دیگه تموم میشه یه کم طولانی شد و منم راستش خسته شدم از چهارشنبه کلاس نرفتم. چهارشنبه وقت دکتر غدد داشتم برای تیروئیدم که باید میرفتم تورنتو ساعت هفت و نیم صبح از خونه رفتم بیرون با اتوبوس تا ایستگاه Go رفتم از اونجا سوار قطار شدم تا تورنتو ایستگاه Union رفتم اونجا سوار مترو شدم تا ایستگاه فینچ رفتم اونجا هم سوار اتوبوس شدم تا مطب دکتر رفتم و ساعت ده و نیم رسیدم مطب دکتر. من نفر سوم بودم و خانم دکتر گویا تو بیمارستان یه جلسه ای داشتن و دیر رسیدن به مطب و کلی بابت تأخیرشون عذرخواهی کردن دقیقا عین دکترهای تهران که ساعتها معطل میشیم و کلی هم ازمون عذرخواهی میکنن هااا.
خلاصه خانم دکتر که یه خانم جوون و خوش تیپی هم بود و دو تا خانم ایرانی تو اتاق انتظار کلی از کار و سواد ایشون تعریف کردن، منو ویزیت کردن و خدا رو شکر گفتن هیچ گره ای وجود نداره و فقط یه کم بزرگه برام آزمایش خون نوشت که جوابش حاضر شد تلفنی بهم میگه که دارویی که میخورم رو کم کنم یا زیاد و دیگه لازم نیست دوباره برم مطبش.
در ضمن بهم گفتن که باید پنج روز در هفته روزی سی دقیقه پیاده روی کنم و روش زندگیم رو عوض کنم. یه بشقاب معروف هم این دکترها دارن که بشقاب رو بهم نشون داد و گفت باید اینجوری غذا بخوری.
ساعت دوازده بود که از مطب دکتر اومدم بیرون و دوباره همون راه رو باید برمیگشتم ساعت یک ربع به سه رسیدم به برلینگتون و چون هوا خیلی خوب بود و منم تازه از مطب دکتر اومده بودم و حرفهاش روی من تأثیر گذاشته بود و جوگیر شده بودم تا مدرسه دخترم پیاده رفتم سر راه از وال مارت هم برای خودم قرص آهن گرفتم.
دیروز (پنج شنبه) سه تامون دیر از خواب بیدار شدیم البته همسرم صبح با رئیسش تماس گرفت و اطلاع داد که دیر میره سر کار. ساعت ده همسرم رفت سر کار ساعت ده و نیم دخترم رو گذاشتم مدرسه و خودم پیاده رفتم تا وال مارت و کلی برای خودم اون تو چرخیدم و چند تا تیکه لباس برای خودم و دخترم خریدم و از مک دونالد هم یه قهوه گرفتم خوردم و ساعت یک و نیم اومدم خونه.
امشب قراره بریم خونه یکی از دوستانم عید دیدنی. امسال ما هیچ جا نرفتیم برای عید دیدنی دیگه از تورنتو دور شدیم و کی حال داره اینهمه راه بره تا تورنتو برای عید دیدنی.