۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

پول زور وده

روز جمعه ازطرف مت کپ یه نامه رفته در خونه فامیلمون که موقع قرارداد ضامنمون شده بود خونه اجاره کنیم. یه نامه تهدیدآمیز با لحن خیلی تند و بد که خود مت کپ ننوشته بود و یه کالکتور (یا همون شر خر) که ششصد و خرده ای دلار بدهکارین اگه نیارین بدین منتظر عواقب بعدیش باشین. 
طبق قانون مستاجر باید دو ماه قبل از اینکه میخواد بره خبر بده اگه کمتر از دو ماه خبر بده باید 150 دلار بابت جریمه و کارهای اداره بده خوب این 150 دلار رو برای ما حساب کردن و چون اجاره آخرین ماه رو اول داده بودیم بهره اش رو ازش کم کردن و گفتن 137 دلار بدین ما هم دادیم تو این نامه هم اون 137 دلار رو آورده بودن هم یه پانصد و خرده ای دلار. روز شنبه رفتیم دفتر مت کپ گفتیم بابا ما 137 دلار رو دادیم اینم صورتحساب بانک که شما پولتون رو گرفتین چند بار باید این پولو بدیم تو کامپیوترشون نگاه کردن گفتن آره دادین ولی اون پانصد دلار به خاطر اینه که شما یک ماه و نیم قبل خبر دادین و خونه تا سر دو ماه اجاره نرفته پس مابه التفاوت اون دو هفته اجاره رو شما باید بدین. حالا ما باید روز دوشنبه پانصد دلار پول بی زبون رو بریزیم تو حلقوم اینا. دزد خونمونو زد موش از سر و کولمون بالا میرفت هیچی نگفتیم در صورتیکه میتونستیم شکایت کنیم حالا به خاطر پونصد دلار نامه تهدید آمیز مینویسن. آخه یکی نیست بگه نامه این مدلی رو وقتی مینویسن که قبلا دو سه بار تذکر داده باشی نه اینکه اولین نامه رو با این لحن بنویسی. 
من که گفتم حرومشون بشه از گوشت سگم حرومتره. حالا شما حواستونو جمع کنین که حتما دو ماه قبل از اینکه بلند بشین نوتیس بدین.

۱۹ نظر:

The Godfather گفت...

سلام شانتمیس جان روز جهانی زن رو به شما و همه سبز بانوهای ایرانی و همه زنان جهان خاصه زنان مسلمان از صمیم قلب تبریک عرض میکنم

مژده گفت...

عجب پول زوري بود... خيلي ناراحت شدم اما يه حسن داره براتون تجربه شد و هم براي ماشاد باشي

شانتمیس گفت...

سلام بر The Godfather
ممنون از شما
موفق باشین

شانتمیس گفت...

آره مژده جون پول زوره مخصوصا برای ما که بیست دلار پنجاه دلار پول جمع میکنیم اونوقت باید اینجوری یه پول قلنبه بدیم دست مردم.
همه زندگی تجربست

داغان گفت...

آره خانوم جون! این جا ما مهاجرا براشون گوشت قربونی هستیم. ضمنا این داستان notice برای Rogers و Bell هم صدق میکنه. این رفیق ما سه ماه بهش cable و اینترنت مجانی داده بودن VIP و High-speed. درست اون بندهای ریزشو نخونده بود، بعد سه ماه که اومده بود زرنگی کنه کنسلشون کنه، یه ماه صورتحساب کرده بودن تو پاچش. تهرون که نیست عزیزجان، کاناداست. همه چیش باحاله!

نانازی گفت...

اینقدر فکر کردم که کجاش رو فشار بدم کامنت بذارم !! خوب این کامنت دونی اون وسط مسط ها هست آدم پیداش نمیکنه!!!
این چیزا مال کانادا فقط نیست ! اینجا (مالزی ) هم اینقدر از این پولای زور ازما گرفتن!!!!!!

شانتمیس گفت...

داغان عزیز راست میگی.
این راجرز لعنتی دوازده دلار به ما بدهکاره دو ماهه برامون بیل 12- میفرسته یعنی که به ما بدهکاره ولی اگه شما چکی به مبلغ دوازده دلار دریافت کردی ما هم گرفتیم. همسرم که قیدشو زده یه تلفن نمیکنه حقشو بگیره.
برای خونه هم ما چاره ای نداشتیم نمیتونستیم دو ماه قبل خبر بدیم چون هنوز وضعیت استخدام همسرم معلوم نبود و اگر نوتیس میدادیم و استخدام نمیشد باید بابت کنسل کردن نوتیس هم جریمه میدادیم. خلاصه در هر صورت باید پول زور رو میدادیم.

شانتمیس گفت...

نانازی جان درست فشار دادی کامنتت رو گرفتم
پس مالزی هم پول زور میگیرن

banoyemehr گفت...

شانتمیس جان امروز بالاخره وبلاگت رو تموم کردم اما چی؟ انگار یه چیزی گم کردم؛شنبه میرم برای شروع کار مهاجرت؛برام دعا کن؛ آدرس وبلاگمو برات می ذارم؛دختر گلت رو ببوس؛بای
www.banoyemehr.blogspot.com

شانتمیس گفت...

banoyemehr عزیز
موفق باشی

sunshine1276 گفت...

سلام شانتمیس عزیز
وبلاگ و داستان زندگیتونو خوندم از اول و یک جورایی باهاتون زندگی کردم از روزی که خانه مادر و پدر زندگی کردید تا خداحافظی دردناکتان با پدر و حضورتان در تورنتو و مدرسه زیبای دخترتان تا موش و مت کپ که اول تعریفش را کردید و بعدا پشیمان و از آن دزد نامرد که لپ تاپ تان را برد و مخصوصا عکسهایش را و از آن دوست خوب و فرشته منیژه خانم که در کنارتان بود . از جهت قبله تا مهدیه تورنتو و از دعاهای شما برای شغل همسر تان و سختی ایشان برای رسیدن هر صبح به همیلتون و از شهر کوچک همیلتون تا برلینگتون و از حضور گرم مادرتان در کنارتان و روزهای خوش با او بودن. از فرزند گلتان با آن نقاشی هایش و یادگیری زبانش و شما که بدلیل گرمی و سوختن پنکه چینی در بیرون ناهار خود را صرف میکردید.
ابتدای زندگی شما و مهاجرت شما تا کنون شباهت زیادی به ما دارد فقط برایم دعا کنید از لحظه ورود به تورنتو در خرداد ماه این خاطرات یکسان نشود که من تحمل و قدرت همسر شما را ندارم و در ضمن دوستانی مانند رامین و منیژه خانم .
در هر صورت با خواندن وبلاگ شما کمی ته دل ما خالی شد و لی این زندگی واقعی است و باید به سویش رفت و راه فراری نیست .آرزویم سلامتی شما و همسرتان است . این پول چون باعث نجات شما از مت کپ است به نظر من بهشفکر نکنید .مطمئنم خدا کمکتون میکنه و 10 برابرشو در میارین .
راستی ما با افتخار شما رو لینکوندیم ها اگه دوست داشتید به ما هم سری بزنید
روی ماه دختر گلتونو ببوسید و به همسر استثنایتون سلام من رو برسونین .قدر ایشونو بدونین
برادر کوچک شما رضا

شانتمیس گفت...

سلام آقا رضا
اول ممنونم که تمام وبلاگم رو خوندین دوم اینکه من نخواستم ته دل کسی رو خالی کنم و فقط واقعیاتی رو که برامون اتفاق افتاده بود نوشتم سوم اینکه امیدوارم به سلامتی تشریف بیارین و همه چیز خوب پیش بره چهارم اینکه ممنون منو لینکوندین پنجم براتون پیغام خصوصی گذاشتم که خواهش میکنم حتما در موردش فکر کنین
دیگه نفسم برید
موفق باشید

چیک پی گفت...

من تو تمام زندگی‌ به این نتیجه رسیدم: اگه پولت حلال باشه، اگه یه جایی ازت کم بشه، یه جای دیگه و یه جور دیگه تو زندگیت برمیگرده.

بانوی مهر گفت...

شانتمیس عزیز من منتظر اومدنتم.
فدات

شانتمیس گفت...

چیک پی عزیز ما تو تمام این هشت نه سال زندگیمون پول کارمندی اومده تو خونمون نمیدونم منظورت از حلال چیه. شاید بعضی وقتها هم پوله برنگشته منم زدم به حساب اینکه به جای اینکه خرج مریضی و بیمارستان و دوا و درمون بکنیم یا دزد زده یا اینجوری رفته.

شانتمیس گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
شانتمیس گفت...

بانوی مهر عزیز من بهتون سر زدم ولی کامنت نذاشتم در اولین فرصت براتون کامنت میذارم.

بانوی مهر گفت...

سلام
خیلی خوش حال شدم که بهم سر زدی.
اینجا هم اومدم و کامنتهاتو خوندم.
امروز رفتم قرار داد بستم و اگه خدا بخواد تا دو ساله دیگه میام.
برام دعا کن.
امیدوارم یه روز از نزدیک ببینمت.راستی من در فیس بوک هم ادت کردم
شاد باشی.

شانتمیس گفت...

سلام بانوی مهر عزیز
انشالله که کارها به خوبی پیش بره