۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

همیشه یک اولینی وجود داره

روز چهارشنبه همه کلاس تو یه مراسمی شرکت کردیم که از طرف منطقه هالتون برگزار شده بود و میتونستیم مشکلاتمون رو به عنوان مهاجر مطرح کنیم برای من که ماشین نداشتم تاکسی گرفتن از خونه تا کلاس همسرم ما رو رسوند سر ساعت هشت و پنج دقیقه تاکسی اومد دنبالمون. برای دختر من و چند نفر بچه دار دیگه یه اتاق در نظر گرفته بودن بعنوان day care مراسم از ساعت هشت و نیم با صبحانه شروع شد و یه سری ساعت یازده پذیرایی کردن بعد ناهار دادن بعد از ناهار دوباره پذیرایی کردن پول تاکسی منم دادن. حدودا دویست سیصد نفری بودیم از برلینگتون و اوک ویل و کلا ساکنین منطقه هالتون. بر حسب موضوع چند دسته شدیم و راجع به موضوع مورد نظر صحبت کردیم و مشکلاتمون رو اعلام کردیم. بعد از ظهر هم همسرم اومد دنبالمون اومدیم خونه. 
من برای اولین بار تو کانادا سوار تاکسی میشدم. تاکسی که صبح سوار شدم روی شیشه مثلث کنارم یه برچسب پلیس بود و نوشته بود که کلیه مسافرین وقتی سوار میشن ازشون عکس گرفته میشه بعد دیدم کنار آینه جلو یه صفحه کوچیک نصب شده که همون دوربین بود. 
مارچ برک از امروز شروع شده و این هفته من با دخترم خونه هستم. هر چی سعی کردم نتونستم یه جای خالی برای دخترم پیدا کنم فقط یه مهد کودک پولی پیدا کردم که روزی سی و چهار دلار باید میدادم. ترجیح دادم بشینم خونه معلمم فایل صوتی درسهای این هفته رو برام ایمیل کرد که از کلاس عقب نیفتم. 
شنبه رفتیم تورنتو مدرسه دخترم جشن نوروزی گرفته بودن جالب بود با امکانات کمی که داشتن یه جشن کوچیک گرفتن البته نفری ده دلار بابت ناهار بچه ها و برگزاری جشن داده بودیم آخر سر هم یه تنگ ماهی بهمون دادن که تنگ ما سه تا ماهی توش داره. 
بر خلاف هر سال که سبزه از بیرون میخریم امسال خودمون سبزه گذاشتیم که تازه جوونه زده به هر حال فکر کنم فردا که چهارشنبه سوریه و میریم تورنتو باید یکی بخریم. فردا دوباره مثل پارسال و حتما سالهای قبل میدون مل لستمن برنامه چهارشنبه سوری هست از ساعت هفت تا ده شب. 
دیروز عیدی دخترم رو براش خریدیم قرار بود بریم نمایش والت دیسنی که تو همیلتون اجرا میشه ولی دخترم گفت من میخوام یه چیزی کیپ کنم نمیخوام دیدنی باشه ما هم براش دوچرخه خریدیم که آرزوشو داشت. خیلی خیلی خوشحال شد و ذوق کرد. تو دنیا هیچی برام مهمتر و لذت بخش تر از خوشحالی بچم نیست.
دیشب فیلم زندگی شیرین رو دیدیم اگه وقت داشتین شما هم ببینین. 
سه شنبه هوا خیلی خوب بود عصری حاضر شدیم رفتیم پیاده روی میخواستیم بریم سمت دریاچه اول رفتیم استارباکس قهوه خوردیم بعد رفتیم به سمت پایین که دیدیم تو یه پاساژ مردم صف بستن چون همون سمت پاساژ راه میرفتیم تابلوی پاساژ رو نمیدیدیم رفتیم داخل دیدیم صف سینماست و چون روز سه شنبه بود بلیط ها نصف قیمت بود ما هم سه تا بلیط برای فیلم The tooth fairy  گرفتیم و رفتیم فیلم دیدیم. فکر کنم همزمان ده دوازده تا فیلم نشون میداد سالنی که ما رفتیم توش خیلی کوچیک بود شاید ده ردیف صندلی داشت کلا فکر کنم صد تا صندلی توش بود شاید سی تا از این صندلیها هم خالی بود. به هر حال شب خیلی خوبی بود خیلی بهمون خوش گذشت مخصوصا که اولین باری بود که تو کانادا میرفتیم سینما.

۱۰ نظر:

مژده گفت...

شانتميس جون هميشه به گردش و خوشي... موضوع تاكسي جالب بود...الهي كه هميشه شاد باشي

The Godfather گفت...

سلام
سال 89 سال صبر و مقاومت را به شما و خانواده محترمتان تبریک عرض میکنم

شانتمیس گفت...

سلام مژده جون
مرسی از لطفت انشالله که شما هم همیشه سلامت و شاد باشین

شانتمیس گفت...

The Godfather عزیز سلام
نمیدونستم چه اسمی برای 89 انتخاب کردن پس سال صبر و مقاومت شد اسمش
منم سال جدید رو خدمت شما تبریک میگم شاد باشین

ناشناس گفت...

خانوم شانتمیس ممنون از نوشته هاتون اما من میخواستم دوستانه ازتون انتقادکنم و بگم بهتر نیست توی متن فارسی از کلمه های انگلیسی استفاده نکنید؟مثلا به جای SPRING BREAK بگید تعطیلات بهاری یا به جایKEEP بگید نگه داشتن؟ ما خود مون باید رسم و رسوم و زبون مادریمون رو از نابود شدن حفظ کنیم، انگلیسی حرف زدن اصلا افتخار نیست...شما هم که تازه رفتید اونجا فکر نکنم انقدر فارسی حرف زدن براتون مشکل شده باشه

sunshine1276 گفت...

سلام شانتمیس جان
خوبین خوش گذشته
اول اینکه از سینماهای اونجا خیلی تعریف میکنن.دوم اینکه در ایران هم گفتند روز سه شنبه بلیط نیم بهاست ولی در کرمان بلیط فروشه میخنده میگه غلط کردن باید پولو کامل بدین اینجا اینجوریه ( اینو میگن نظارت و دمکراسی )
سوم اینکه برای چی تو تاکسی عکس میگیرن می دونی برای چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چهارم هزینه تاکسی چنده ؟؟؟؟؟؟؟؟
پنجم حال کردم با اینکه پول تاکسی را هم بهتون دادن.
ششم .................ولش کن اصلا
بریم هفتم کار و بار آقاتون خوبه یا نه الان راضی هستید ؟؟؟؟؟؟
خوش باشی رضا

مژده گفت...

سلام شانتميس عزيزم... اومدم پيشاپيش رسيدن سال نو رو بهت تبريك بگم و اميدوارم هميشه شاد شاد شاد و سالم موفق باشي

شانتمیس گفت...

:))
جناب ناشناس واقعا خنده ام گرفت. خداییش اگه فکر کنین من از اون آدمایی هستم که میخوام ادا و اطوار در بیارم و فارسی یادم رفته و ... بهم مدیون میشین. آخه بنده خدا من اینجا فیلم و سریال ایرانی نگاه میکنم بعد میام اینجوری حرف بزنم. من اگه این کلمات رو میگم برای اینه که اینجا مرسومه اینجا میگن مارچ برک حالا من اینجوری فارسی نوشتم که شما ناراحت نشی اگه میگم دخترم گفته میخوام کیپ کنم برای اینکه خودش این کلمه رو گفته و منم نقل قول کردم.

شانتمیس گفت...

سلام آقا رضا
ما تا حالا تورنتو سینما نرفتیم فکر کنم اونا خیلی تعریفی باشن.
این عکسی که تو تاکسی میگیرن جنبه امنیتی داره که اگه مسافر سر راننده بیچاره رو تو جاده برید گذاشت رو سینه اش قبلا ازش عکس گرفته باشن البته من اینجوری میگم ولی یه چیزی تو همین مایه ها. پشت هر تاکسی هم یه چراغ کوچیک هست که کنارش نوشته اگر دیدین این چراغ چشمک میزنه با 911 تماس بگیرین و اطلاع بدین یعنی راننده در خطره. من از برلینگتون تا اوک ویل سی و یک دلار دادم. ورودیه اش سه دلار و نیمه به ازای هر یک کیلومتر هم ده سنت این طورا میگیره.
کار و بار آقامون هم خوبه خدا رو شکر یه پولی میاد و میره. تو محیط کار کسی زیراب کسی رو نمیزنه. حرفهای خاله زنکی ندارن. آقایون با هم قهر و آشتی نمیکنن. خلاصه همه مثل آدم با همدیگه کار میکنن.
سلامت باشی

شانتمیس گفت...

مژده جان سلام
تو همیشه به من لطف داری عزیزم انشالله که سال نو تو هم مبارک باشه و لبتون خندان و دلتون شاد و تنتون سلامت