۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

ماجراي كار كردن من

تا حالا دو تا حقوق گرفتم يك جمعه در ميون حقوق ميگيرم همسرم هم يك جمعه در ميون حقوق ميگيره بعد اينا با هم نيستن يعني يه هفته من حقوق ميگيرم يه هفته همسرم :) خيلي خوبه نه؟
البته اوني كه من ميگيرم حقوق نيست پول جونمه اون چند ساعتي كه پاي صندوق جون ميدم در عوض بهم پول ميدن :))
يكي دو هفته اي ميشه كه مچ دست راستم درد ميكنه و مچ بند ميبندم چند روزي هست كه به مشتريها ميگم خريدهاي سنگين وزنشون رو توي چرخ بذارن من ميرم همونجا اسكن ميكنم اگه قرار باشه هر مشتري كه مياد من هي خاك گربه و غذاي سگ و بسته هاي آب معدني اونم بسته هاي به چه سنگيني بلند كنم ديگه مچ دستي برام باقي نميمونه.
چند روز پيش داشتم فكر ميكردم تو ايران همه حقوق مفت ميگيرن مخصوصا اداره هاي دولتي اصلا همون جايي كه من كار ميكردم همش بگو و بخند و حالا كنارش هم كار. يه خانمي داشتيم تو ادارمون كه اصلا انگار اومده هتل يا داشت نماز ميخوند يا داشت قرآن ميخوند يا داشت ميوه پوست ميكند ميخورد يا پاي تلفن بود يا ...... خلاصه آخر ماه هم چهارصد پونصد تومن كه صد البته الان خيلي بيشتر از اينا ميگيره بهش حقوق ميدادن. بعد به اين نتيجه رسيدم كه حقوقي كه من الان ميگيرم از شير مادر حلال تره.
جمعه شب رفتيم خونه بيتا اينا و تا دير وقت اونجا بوديم شنبه عصر تا شب سر كار بودم يكشنبه ظهر تا شب امشب هم از 5:30 تا 11:30 شب بايد برم سر كار.
جمعه كه حقوق گرفتم رفتم فيش حقوقيم رو بگيرم ديدم كارت تخفيف از وال مارتم هم حاضره گرفتم و باهاش خريد كردم.
از وقتي استخدام شدم تا حالا يازده تا مشتري مستر كارت وال مارت گرفتم.
از كار كه بگذريم يه اتفاق عجيب و غريبي براي لپ تاپمون افتاده كه نگو. اين لپ تاپ چند وقته ديگه به اينترنت وصل نميشه ميبريمش فيوچرشاپ كه ازش خريديم جلوي چشم خودمون وصلش ميكنه به اينترنت وصل ميشه مياريم خونه وصل نميشه. دسك تاپمون به اينترنت وصل ميشه خوب كار ميكنه ولي اون نه همه راهها رو هم امتحان كرديم مستقيم به مودم كوجيكو وصل كرديم سيمش رو عوض كرديم ولي به هيچ صراطي مستقيم نيست!
اين روزا هوا خيلي گرمه. البته دو سه باري بارون اومد مدل فيلم هندي يه كم هوا بهتر شد ولي هنوز گرمه.

۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

حواست به قيمتها باشه

انقدر مشغولم كه روزها برام خيلي زود ميگذرن. همين هفته پيش بود كه رفتيم خونه بيتا اينا و تا ساعت يازده خونشون بوديم.
دور از جون خر دارم مثل خر كار ميكنم و بعضي روزها كه شيفت هشت ساعته دارم وقتي ميرسم خونه فقط لباسامو در ميارم و يكراست ميرم توي تخت حتي نميتونم بشينم. از شيفت هشت ساعته دو تا يك ربع استراحت دارم يك ساعت هم ناهاري ميشه يك ساعت و نيم. شوخي نيست شش ساعت و نيم روي پا بايستي و از اول تا آخر هم به ملت لبخند بزني و با روي خوش كارشونو راه بندازي. با همه اينها من عاشق كارم هستم و ازش لذت ميبرم. وال مارت يه كرديت كارت داره ميده كه به ازاي خريدي كه ميكني يه درصدي بعنوان جايزه (يا هر چيز ديگه اي كه اسمشو ميذارين) توي كارتت اضافه ميشه كه تو خريدهاي بعدي ميتوني ازش استفاده كني وظيفه ما اينه كه اين كارت رو به تك تك مشتريها دم صندوق معرفي كنيم و به اصطلاح مشتري جذب كنيم. من از اول استخدامم تا الان هشت تا مشتري گرفتم. امروز كه اول صبح سه تا مشتري گرفتم. اولين مشتري رو كه گرفتم بهم يه گل سينه دادن براي چهار تاي ديگه بهم كارت خريد قهوه يا سيب زميني رايگان از مك دونالد رو دادن امروز هم بهم يه بلوز و يه خودكار و يه جاكليدي آويز دادن و برام دست زدن و تشويقم كردن.
هفته پيش يه قانوني رو ياد گرفتم كه تو اين دو سال ازش بي خبر بودم. خوبه كه آدم همه نوشته هاي ريز و درشت و دور و برش رو بخونه. هفته پيش يه آقايي خريدهاش رو آورد دم صندوق من تو خريدهاش دو تا براكلي هم داشت وقتي كد براكلي رو زدم قيمت رو 1.27 زد آقاهه اعتراض كرد كه روي قفسه نوشته 0.77 سنت پس براكلي براي من مجاني ميشه من بهش لبخند زدم گفت فكر ميكني شوخي ميكنم بايد بهم مجاني بدي. توي وال مارت خيلي همه هواي همديگرو دارن و بعنوان كارمند وال مارت هيچوقت احساس تنهايي نميكني هميشه يكي هست كه به دادت برسه بخصوص اگر جديد باشي و كم يا مثل من بي تجربه. همكارم كه صندوق پشتي من بود اومد و به دادم رسيد و جواب مشتري منو داد كه بله آقا شما درست ميگي ولي فقط يكي از براكلي ها مجاني ميشه و يكي ديگه رو به قيمت صحيح براتون حساب ميكنيم.
همونجا كه دستگاه هست كه شما كارت دبيت ميكشي كه پول پرداخت كني هم اين قانون رو نوشته كه اگر جنسي كه روش قيمت نداره دم صندوق قيمتش با اوني كه روي قفسه نوشته فرق داشته باشه تا سقف ده دلار اوليش مجاني ميشه بقيه به قيمت صحيح حساب ميشه اگر بيشتر از ده دلار باشه ده دلارش كم ميشه و بقيه پولش رو مشتري بايد بده. پس حواستونو جمع كنين هميشه همه قيمتها صحيح نيستن پس وقتي صندوقدار داره جنسهاتونو اسكن ميكنه چشمتون به صفحه ديجيتال قيمت باشه و چيز ديگه اينكه ما حق نداريم اين قانون رو به مشتري بگيم اگر مشتري خودش ميدونست و گفت ما قبول ميكنيم وگرنه ما هم نبايد به روي مباركمون بياريم.

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

خود فيلتري

سه روزه كه نميتونيم تو سايتهاي فيس بوك و يوتيوب بريم كامپيوترمون دچار خود فيلتري و خود سانسوري شده با شركت كوجيكو تماس گرفتم گفتم شايد مشكل اينترنتي باشه كمكم كنن بيچاره خانمه بيست دقيقه اي معطل من بود و هي گفت چيكار كن و چيكار نكن و آخر سر هم گفت مشكل از دي ان اس (domain name system) هست و ربطي به اينترنت نداره حالا اين دي ان اس چيه و چه رنگيه و كجا بايد تعميرش كرد نميدونم. خلاصه از بي فيس بوكي و بي يوتيوبي دارم ميميرم.

۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

M & M

شنبه ظهر رفتيم بيرون اول تيم هورتونز بعد دنبال يه coin laundry گشتيم آخه يك هفته بود كه ماشين لباسشويي طبقه ما خراب بود و ما هم ديگه تقريبا هيچ لباسي نداشتيم يه لاندري پيدا كرديم ولي من خيلي خوشم نيومد آخه لاندري كه تورنتو نزديك خونمون داشتيم كنار فودلند خيلي خيلي خوب بود. براي اولين بار رفتيم M & M دو تا بسته استيك خريديم بعد آقاي فروشنده توضيح داد كه اگه عضو بشيم كه هيچ هزينه اي هم نداره تخفيف هاي ويژه خواهيم داشت ما هم عضو شديم و تخفيف ويژه گرفتيم. اومديم خونه با بيتا تماس گرفتم صحبت كنيم گفت كه ميخوان عصر بيان خونمون ما هم دوباره رفتيم وال مارت كه يه كم خريد براي عصر و شب بكنيم و يه دستي به سر و روي خونه كشيديم. از خريد ظهر كه برگشتيم ديديم لاندري رو تعمير كردن بلافاصله دو سري لباس شستم و تا خشك كن لباسها رو خشك كنه يك ساعتي طول ميكشيد ما هم رفتيم وال مارت. وقتي دوستامون اومدن هنوز يه سري لباس تو خشك كن داشتم كه درآوردم و فقط همه لباس تميزا رو ريختم روي تخت خودمون.
يكي دو ساعتي نشستيم تا هوا يه كم خنك بشه بعد ساندويچ و خوراكي حاضر كرديم و پياده رفتيم تا درياچه و روي يه نيمكت ميزدار نشستيم و بچه ها رفتن به بازي و ما هم نشستيم به ورق بازي (حكم) خيلي خوش گذشت. بازيمون كه تموم شد برگشتيم خونه ساعت نزديك دوازده بود ساعت دوازده و ربع هم بيتا اينا راه افتادن به طرف خونشون كه يه چهل و پنج دقيقه اي بايد ميرفتن.
تمام يكشنبه رو خونه بوديم.
امروز صبح خيلي زود همسرم رو رسونديم سر كارش و برگشتيم خونه يك ساعتي خوابيديم و حاضر شديم رفتيم YMCA دخترم رو گذاشتم و برگشتم ساعت چهار هم بايد برم دنبالش.

۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه

***

قرار بود از 29 جون تا 5 جولاي نرم سر كار و تو فرم مربوطه اين روزها رو علامت زدم چون دخترم تعطيل بود و هيچ مهد كودكي هم جا نداشت تا دوشنبه كه كمپ تابستوني شروع ميشه و از سه شنبه برم ولي امروز personnel manager تلفن كرد و ازم پرسيد كه ميتونم امشب برم سر كار و منم اعلام آمادگي كردم و از شش تا يازده امشب بايد برم سر كار عزيزم. تازه گفتم براي روز يكشنبه هم اگه خواستن ميتونم برم.
خيلي كيف ميده وقتي ميري خريد ميكني و آخر سر ده درصد بهت تخفيف ميدن بابت اينكه كارمند اونجايي فكر كردم كه بهتره ديگه حتي خريد سوپري رو هم از وال مارت بكنم چون اينطوري از نوفريلز هم ارزونتر در مياد. بعد از چهل و پنج روز يه كارت تخفيف بهم ميدن كه از هر وال مارتي خريد كردم اين ده درصد تخفيف رو بگيرم ولي تا چهل و پنج روز بايد بگم كه اينجا كار ميكنم و تخفيف بگيرم.
ديروز عصري خونه دوستم بيتا رفتيم و ده و نيم يازده شب برگشتيم. ديروز كانادا دي بود و تعطيل رسمي.
روز پنجشنبه يه سري كار داشتم كه ماشين رو لازم داشتم مجبور شدم صبح همسرم رو ببرم برسونم و برم به كارام برسم به دو تا بانك سر زدم كه چند برگه چك بگيرم بانك تي دي جديدا ديگه نميده و بايد سفارش دسته چك بديم ولي رويال بانك سه تا برگه چك بهم داد كه كارم رو راه انداخت. دو سه هفته از كمپ YMCA رو كنسل كردم و تو يه مهد كودك اون دو سه هفته رو براي كمپ تابستوني ثبت نام كردم.
بعد از دو سال دست و پا چلفتي گري و بيكاري حالا احساس آدم بودن ميكنم حالا كه براي هر كاري محتاج نيستم و مجبور نيستم تا اومدن همسرم از كارش صبر كنم. اين زبان لعنتي هم اگه درست بشه ديگه نور علي نور ميشه.