۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

M & M

شنبه ظهر رفتيم بيرون اول تيم هورتونز بعد دنبال يه coin laundry گشتيم آخه يك هفته بود كه ماشين لباسشويي طبقه ما خراب بود و ما هم ديگه تقريبا هيچ لباسي نداشتيم يه لاندري پيدا كرديم ولي من خيلي خوشم نيومد آخه لاندري كه تورنتو نزديك خونمون داشتيم كنار فودلند خيلي خيلي خوب بود. براي اولين بار رفتيم M & M دو تا بسته استيك خريديم بعد آقاي فروشنده توضيح داد كه اگه عضو بشيم كه هيچ هزينه اي هم نداره تخفيف هاي ويژه خواهيم داشت ما هم عضو شديم و تخفيف ويژه گرفتيم. اومديم خونه با بيتا تماس گرفتم صحبت كنيم گفت كه ميخوان عصر بيان خونمون ما هم دوباره رفتيم وال مارت كه يه كم خريد براي عصر و شب بكنيم و يه دستي به سر و روي خونه كشيديم. از خريد ظهر كه برگشتيم ديديم لاندري رو تعمير كردن بلافاصله دو سري لباس شستم و تا خشك كن لباسها رو خشك كنه يك ساعتي طول ميكشيد ما هم رفتيم وال مارت. وقتي دوستامون اومدن هنوز يه سري لباس تو خشك كن داشتم كه درآوردم و فقط همه لباس تميزا رو ريختم روي تخت خودمون.
يكي دو ساعتي نشستيم تا هوا يه كم خنك بشه بعد ساندويچ و خوراكي حاضر كرديم و پياده رفتيم تا درياچه و روي يه نيمكت ميزدار نشستيم و بچه ها رفتن به بازي و ما هم نشستيم به ورق بازي (حكم) خيلي خوش گذشت. بازيمون كه تموم شد برگشتيم خونه ساعت نزديك دوازده بود ساعت دوازده و ربع هم بيتا اينا راه افتادن به طرف خونشون كه يه چهل و پنج دقيقه اي بايد ميرفتن.
تمام يكشنبه رو خونه بوديم.
امروز صبح خيلي زود همسرم رو رسونديم سر كارش و برگشتيم خونه يك ساعتي خوابيديم و حاضر شديم رفتيم YMCA دخترم رو گذاشتم و برگشتم ساعت چهار هم بايد برم دنبالش.

۱۲ نظر:

The Godfather گفت...

چه مفید و مختصر بود.این خیلی خوبه که شما همسرتو میرسونی سر کار من تو ایران تا حالا ندیدم که زنی شوهرشو برسونه سر کار.البته قطعا هست اما من تا حالا ندیدم.خوب دلیلشم حتما نوع نگاهیه که به زن تو جامعه ایران صورت میگیره.حتما باید شوهر واسه زنش رانندگی کنه چون زنه ضعیفه.!!!!

نگاهی نو گفت...

یوهوووووووو
اگه بدونم کدوم وال مارت هستی حتما می یام. تخفیف هم نگرفتم اوکی است

شانتمیس گفت...

خوب آخه وقتي من ماشينو لازم دارم {اِهه چطور تا حالا كه گواهينامه نداشتي لازم نداشتي؟ ;)} همسرم هم ميخواد بره سر كار با اتوبوس راه بيست دقيقه اي رو يك ساعت بيشتر بايد توي راه باشه خوب چه كاريه ميبرم ميرسونمش عصري هم ميرم دنبالش ميارمش. زن و مرد هم نداريم يعني راستش من از اين سوسول بازيا بلد نيستم. آدم تو زندگي هر كار از دستش بر مياد بايد انجام بده.

مینا گفت...

همیشه شاد و خرم باشی.این دریاچه کجاست؟

نيوشا گفت...

باريكلا مهربون
من اولين روزي كه سنم براي گواهينامه قانوني شد دويدم(28 سال پيش) .چند دفعه هم رد شدم ولي به روي مبارك نياوردم بالاخره گرفتم.خونه آقاجان گاهي سوار ميشدم.
ولي خونه شوهر :ميگه راننده دراختيار تونه .لازم نيست رانندگي كني.به همين سادگي 20سال خر شدم (دور از جونتون)
الانم نه علاقه دارم نه اعتماد به نفس.
ولي گاهي كه خيلي به ماشين نياز دارم كلي از خودم خجالت ميكشم.
نوشته تون خيلي بي ريائه.موفق باشين.

The Godfather گفت...

حتما همینطوره شانتمیس جان اما من فقط گفتم که تو ایران ندیده بودم!

ناشناس گفت...

salam shantemise azizam , man KAMELIA hastam ,mishe rahnamaiim koni chetor rezome canadaii benevisam, az che manbaii komak begiram, rasti shoma baraye estekhdamet to va mart , kampioter ham vared boodi, dar badve vorod be oonja mishe manam tagazaye kar dad masalan to val mart, fadat , mamnoon misham javabamo bedi

The Godfather گفت...

شانتمیس جان چه خبر؟چه میکنی؟

شانتمیس گفت...

مينا جان ممنون
درياچه نزديك خونمونه

شانتمیس گفت...

نيوشا جان اشكالي نداره كه حالا كه راننده هميشه در اختيارتون هست مشكلي نيست كه.

شانتمیس گفت...

كامليا جان من براي رزومه نوشتن هشت هفته كلاس اي ال تي رفتم ولي ورك شاپهاي رزومه نويسي هم هست كه فكر كنم يكي دو جلسه اي باشه. شما از وقتي سين كارتت رو بگيري ميتوني بري دنبال كار بگردي.
موفق باشي

ناشناس گفت...

kamelia
shantemis jan vageaan azat mamnoonam nemidoonam chetore azat tashakkor konam