۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

دوچرخه سیبیل بابات میچرخه

گفتم این پست کوتاه رو بذارم و یه خبری از خودم بدم تا عکسمو تو روزنامه ها ننداختن تو صفحه گمشده ها تا بعد بیام و مفصل یه پست بنویسم.
همینقدر بگم که حالم خوبه. جمعه دوچرخه دار شدم امروز یکشنبه هم سه تایی رفتیم دوچرخه سواری حالا هم همه بدنم درد میکنه مخصوصا نشیمنگاهم.
اینجا از هر ده تا آدمی که تو خیابون میبینی پنج تاشون دوچرخه سوارن امروز هم که تا دریاچه رفتیم و برگشتیم کلی دوچرخه سوار دیدیم. کاش این فرهنگ دوچرخه سواری تو مملکت ما هم جا بیفته. خانمها رو نمیدونم میتونن دوچرخه سواری کنن یا نه؟ ولی آقایون که اجازه دوچرخه سواری دارن هم حتی سوار دوچرخه نمیشن. همه عادت کردن حتی برای مسیرهای کوتاه هم با ماشین برن و بیان. به خدا خیلی خوبه هم برای سلامتی خودتون هم برای جلوگیری از آلودگی بیشتر هوا.
*
*
*
خواستم یه مطلب رو اینجا اضافه کنم اینکه منظور من از اینجا کانادا نبود و شهر برلینگتون بود چون خانم یا آقای

((مخلوج گفت...


از هر 10 نفر 5 تا؟؟؟؟؟ کجای کانادا همچین چیزی بوده که ما ندیدیم؟ ))

حالا من که آمار دقیق نگرفتم شاید بهتر بود مینوشتم حدودا از هر ده نفر پنج نفر یا از کلمه اکثرا استفاده میکردم ولی واقعا به چشم من اینجا از هر ده نفر چهار پنج نفر در حال دوچرخه سواری هستن. خیلی ملا لغتی نباشین مهم اینه که این ملت به سلامتی اهمیت میدن حتی اگر از هر ده نفر یک نفر دوچرخه سواری کنن بهتر از مملکت خودمونه که از هر صد نفر حتی یک نفر هم دوچرخه سوار نمیشه.

۱۴ نظر:

مخلوج گفت...

از هر 10 نفر 5 تا؟؟؟؟؟ کجای کانادا همچین چیزی بوده که ما ندیدیم؟

مژده گفت...

به به به شاتميس جون دوچرخه سوار... منهم هوس دوچرخه سواري كردم... خوشحالم كه خوشحالي

The Godfather گفت...

سلام شانتمیس جان خوش به حالت منم عاشق دوچرخه سواریم اما اصلا وقتشو ندارم

شانتمیس گفت...

جناب مخلوج من نمیدونم شما کجای کانادا زندگی میکنی ولی تو شهر ما اینطوریه یه سفر تشریف بیارین خودتون ببینین

شانتمیس گفت...

مژده جون خیلی کیف داره فقط درد بعدش اصلا کیف نداره تا عادت کنم نمیدونم چقدر طول میکشه

شانتمیس گفت...

سلام گاد فادر عزیز میدونی تفریح مردم تو ایران چیه؟ اینکه برن رستورانی کافی شاپی جایی خوب آدم میتونه روزی نیم ساعت اختصاص بده به دوچرخه سواری (اگه بخواد) از دستم ناراحت نشی ها ولی وقتشو ندارم اصلا دلیل خوب و منطقی نیست بگی حالشو ندارم بهتره ;)

باران گفت...

خوش بحالت !! دوچرخه سواری !!! میتونم حدس بزنم چه کیفی داره !!

ناشناس گفت...

در خصوص دوچرخه سواری در تهران، من چون خودم تجربه اش را دارم بهتون میگم که کاملاً غیر ممکن است.

زمان دانشجویی برای دو هفته این کار را کردم و از نظر ورزش و سلامتی خوب بود اما واقعاً ممکن نیست.

علت هم این است که تهران شهری روی دامنه کوه است و فرهنگ دوچرخه سواری در شهرهایی مانند پکن که مسطح هستند قابل ترویج است.

در زمان دانشجوی که من این کار را میکردم وقتی میرسیدم خونه سیاه و خیس عرق بودم و این وضع قابل ادامه نبود.

زری گفت...

سلام شانتمیس عزیز

چند وقت پیش شوهر یکی از دوستام وبلاگ تو رو به من معرفی کرد. ایشون فیلمنامه نویس . برای نوشتن یک فیلمنامه که داستانش در کانادا می گذشته تحقیق می کرده که به وبلاگ تو برمی خوره. از ریز بینی و نکته سنجی ات برام تعریف کرد
وبلاگت برای من که تازه به کانادا اومدم بسیار مفید بود . خواستم تشکر کنم.

سارا( قند تلخ) گفت...

شانتمیس عزیز تو تهران اگر دوچرخه سوار بشی و بتونی از دست رانندگی دیوانه وار بعضی ادمها نجات پیدا کنی ولی مطمئن باش به خاطر الودگی هوا حتما" دار فانی رو وداع میگی!!!!!

شانتمیس گفت...

باران جان تو هم شروع کن
دیروز با وجود دردی که داشتم دوباره رفتیم

شانتمیس گفت...

ناشناس عزیز یه کم باهاتون موافقم ولی نه صد در صد یعنی فقط مردم شهرهای مسطح فرهنگ دوچرخه سواری دارن؟
من میگم مردم ما تنبل و بی حوصله شدن آخه یکی که خونش تا محل کارش راهی نیست که میتونه به جای موتور با دوچرخه بره. من میگم همه باید اینطوری باشن.

شانتمیس گفت...

سلام زری جان خوشحالم که نوشته های من گاهی به درد بعضی افراد میخوره.

شانتمیس گفت...

سارا جان اگه حداقل نصف مردم ما به دوچرخه سواری رو بیارن و از ماشین فاصله بگیرن باور کن شهر تهران هم عاری از آلودگی صوتی و تصویری میشه ;)