۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

برف

صبح که بیدار شدیم دیدیم که داره برف میباره و روی زمینها هم نشسته. تو راه مدرسه که دخترم کلی خوشحالی کرد عاشق برف و سرماست.

الان برف قطع شده ولی باد سردی میاد که میخواد استخوان رو سوراخ کنه دمای هوا هم به سلامتی رفت زیر صفر و الان هفت درجه زیر صفر هست تورنتو هم پنج درجه زیر صفره.

از اکتبر که همسرم رسما با شرکت قرارداد بسته و استخدام شده کارش هم جدی تر و سنگین تر شده خوب قبلا بصورت کارآموز بود و دوره آزمایشی رو میگذروند ولی الان دیگه فرق میکنه باید حواسش رو بیشتر جمع کنه چون باید جوابگو باشه. براش دعا میکنم که بیشتر از قبل پیشرفت کنه.

دیشب با هم نشستیم و دو تا فیلم دیدیم البته با زیرنویس (انگلیسی) هر جا هم متوجه نمیشدیم سریع زیرنویس رو میخوندیم این زیرنویسه خیلی کمک میکنه. فیلمهایی که الان دارن نشون میدن همش حول و حوش کریسمس و سال نو هست.

امروز با مطب دکتر تماس گرفتم ببینم بالاخره بعد از سه ماه از دکتر غدد برام وقت گرفتن یا نه منشی این میگفت فکس رو براشون فرستادم منشی اون یکی میگفت من چیزی دریافت نکردم بالاخره نفهمیدم دستگاه فکس کدومشون خرابه! به منشیه گفتم خانم تیروئید من داره اندازه کله ام میشه لطفا یه کاری بکنین. حالا قراره پیگیری کنه اگه یادش نره.

از یکی دو هفته دیگه مدرسه ها برای دو هفته تعطیل میشن.

خیلی دلمون میخواد سگی گربه ای بیاریم نگه داریم ولی جوانب امر رو که در نظر میگیریم منصرف میشیم خیلی دردسر داره گربه که همش موهاش میریزه در ضمن ما دختر داریم نمیتونیم گربه بیاریم چون باعث نازایی میشه. سگ هم که گذشته از گرونیش دردسرهای خودشو داره باید روزی دو بار ببریش بیرون باضافه هزینه های جانبی و موهاش که میریزه. پس از خیر این دو گذشتیم و یه انتخاب بیشتر نداریم اینکه یه آکواریوم بخریم که قبلا هم داشتیم و خیلی هم دوست داریم ضمن اینکه یه آرامش خاصی داره و دردسری هم نداره.

یه مسئله دیگه اینکه سگ و گربه بالاخره یه روز میمیرن و آدم کلی غصه میخوره ولی ماهی اگه بمیره از تو آب درش میاری میندازیش دور میری یکی دیگه عین همون میخری میذاری جاش.

هیچ نظری موجود نیست: