۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

سریال

خبری نیست جز اینکه یه کم حالم بهتره و از ذوق و شوق دست و پام کم شده.

امشب کلاس زبان دارم. معلممون یه خانم میانساله و اهل گرجستان. ته لهجه داره. انتظار داشتم معلممون کانادایی باشه که متاسفانه نیست.

یکی دو تا سریال داریم میبینیم یکیش گاو صندوقه که خیلی جالب نیست قسمت اول آشپزباشی رو دیدم خیلی خوب نبود ولی الان نمیشه قضاوت کرد چون قسمت اولش بود. خسته دلان رو میبینم اونم بد نیست. دو تا فیلم هم دانلود کردم یکی کلاه گیس یکی درباره الی تا در موقعیت مناسب سه تایی بشینیم و ببینیم.

صبح و بعد از ظهر با مامان یکی از همکلاسیهای دخترم تو حیاط مدرسه صحبت میکنیم این خانم کاناداییه حرف زدن با این خانم برای زبانم خوبه.

خدا رو شکر حالم مامانم بهتره و کایروپرکتیک داره جواب میده.

بازم خدا رو شکر هنوز هوا خوبه. الان ساعت 11:20 صبح دمای هوا شش درجه بالای صفره باد شدیدی میاد ولی هنوز از برف خبری نیست.

امروز همسر جان خیلی خوابش میومد اتاق رو براش تاریک کردیم تا ساعت هشت صبح خوابید یه دوش گرفت صبحانه خورد و هشت و بیست دقیقه رفت سر کار. کیف میکنه ها.

راستی یه تفاوت دیگه ای که برلینگتون با تورنتو داره اینه که اینجا شهر تمیزیه.

هیچ نظری موجود نیست: