۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

YMCA

یکی دو روزه دخترم یه کم حالت سرماخوردگی داره امروز دیگه واقعا حالش برای مدرسه رفتن مساعد نبود برای همین با مدرسه تماس گرفتم و خبر دادم که امروز نمیره مدرسه. اینم زود برای خودش سی دی گذاشت و گفت سی دی میبینم و استراحت میکنم. ساعت یک و نیم بعد از ظهر YMCA خیابون دافرین قرار داشتم برای امتحان تعیین سطح زبان خیلی دوست داشتم بدونم بعد از یک سال و نیم پیشرفتم چقدر بوده این امتحان دو سه ساعتی طول میکشه خلاصه کلام reading = 7 , speaking = 6 , writing = 6 , listening = 5 به خاطر کمترین نمره سطح 5 قبول شدم مشکلم اینجا بود که قشنگ متوجه میشدم ولی وقتی میخواستم بگم که چی شنیدم همش از ذهنم میپرید به خانمه گفتم لیسنینگم مشکل نداره حافظم مشکل داره حالا جدی جدی نکنه آلزایمر بشم؟ ولی خانمه کلی اکسلنت گفت بهم. برای یکی از شعبه های لینک رفتم تو ویتینگ لیست البته پارت تایم.

عصری یه خبر خیلی خوب شنیدم. امروز عمه پروانه هم باهام تماس گرفت. (مثل این فالگیرا هستن میگن یه خبر خوب میشنوی یه تلفن راه دور داری)

الان ساعت 6:53 عصر پنجشنبه دختر گلم رفته خوابیده همسرم تو راهه داره میاد منم که پای کامپیوترم. برای کلاس شنبه دو تا متن باید مینوشتم که یکیشو نوشتم یکیش مونده.

هیچ نظری موجود نیست: