۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

اه اه

يك هواي زشتيه كه نگو!
هوا يه كم سرده بارونيه كاملا ابريه اصلا خيلي بي ريخته اه اه
هفته پيش رفتيم وال مارت رفتم يه فرم گرفتم براي استخدام همونجا پر كردم اتفاقا سوپروايزر هم اونجا بود رزومه منو ديد و گفت تو رو براي cashier ميخوام و هفته ديگه بهت زنگ ميزنم. امروز چهارشنبه هست و از تلفن خبري نيست.
شنبه رفتيم تورنتو دخترم رو گذاشتيم مدرسه و رفتيم حراج ليزا. خوب بود بد نبود من و همسرم عطر خريديم براي مادر و خواهرم هم يه كم لوازم آرايش گرفتم كه سفارش داده بودن.
بعد از ظهر با معلم رانندگي قرار داشتم يك ساعت تمرين اونم در منطقه شلوغ و پر ترافيك ريچموند هيل اتفاقا هوا هم باروني بود. اين آقا از اول تا آخر هي از ايرانيا بد گفت و گفت و گفت ميخواستم بهش بگم تو كه انقدر از ايرانيا بد ميگي كه خرج زندگيت از همين ايرانياست وگرنه يه غير ايراني كه نمياد با تو تعليم رانندگي. راجع به بي فرهنگي ايرانيا ميگفت يه دفعه يه ماشين از كنارم رد شد و يه بوق طولاني براي من زد چون من داشتم طبق سرعت تابلو ميرفتم نه تندتر اين آقاي معلم رانندگي با فرهنگ از اون طرف آويزون شد اين طرف و دستش رو گذاشت روي بوق و جواب اون ماشين رو داد!!! معني فرهنگ رو هم فهميديم.
خانم و آقاي عزيز شما كه ادعا ميكني صد ساله داري كانادا زندگي ميكني و همه چي تمومي لطفا به فرويومال نگو فوريومال اوني كه شما ميگي ماه فوريه هست و اين يكي فرويومال Fairview Mall اين آقاي معلم با فرهنگ كه ادعا ميكرد پانزده ساله اينجا زندگي ميكنه هم همينطوري تلفظ ميكرد اصلا من به اين كلمه آلرژي پيدا كردم.
يكشنبه رفتيم وال مارت براي خريد يه سر رفتيم فيوچرشاپ براي تعمير كامپيوترمون كه خدا رو شكر مشكلي نداشت و سريع مشكلش حل شد.
از وال مارت يه پرينتر رنگي مارك اچ پي خريديم كه اسكنر و كپي هم داره به قيمت چهل دلار. البته من خودم فقط پرينتر ليزري رو قبول دارم ولي براي منزل همين كافيه يه وقت يه رزومه اي بخوايم پرينت بگيريم و از اينجور كارا. من در اصل اين پرينتر رو براي درسهاي فارسي دخترم ميخواستم چون هميشه با جنگ و جدال مشق مينويسه ولي وقتي براش تايپ كردم و رنگي رنگيش كردم و چند تا شكل كارتوني گوشه كنارش گذاشتم حسابي خوشش اومد و بدون چك و چونه نوشت. منهم احساس پيروزي كردم.

۱۱ نظر:

مریم گفت...

شانتمیس جون به شدت فکر می کنم این آقاهه تعلیم رانندگیه همونه که من باهاش تعلیم رفتم تورنتو.. اونم همش از ایرانیا بد گفت و هی می گفت چرا اومدین..اون موقع ما چند هفته بود اومده بودیم هی می گفت تا زوده برگردین بعد هم اینقدر خودشو ماشینش بو میداد که نگو.. بوی چرک و عرق و نمی دونم دیگه. اه اه
الان اسمش یادم نمی یاد ولی یه موهای تقریبا فرفری و قدبلندی داشت و سبزه بود. معلم کلاس زبانم اون موقع یه خانم ایرانی بود به اسم سودابه. یه روز که قبل از کلاس تعلیم گرفته بودم با حال خراب و سردرد رفتم کلاس. ازم پرسید چی شده گفتم با این یارو تعلیم داشتم.اون می شناختش گفت که باهاش دعواش شده یه بار و خلاصه کلی ماجرا داشته. اگه اسمش یادم افتاد برات می نویسم. البته از حق نباید گذشت من همون بار اول قبول شدم و همش چهار جلسه یه ساعتی تعلیم گرفته بودم.اینش بد نبود.

شانتمیس گفت...

اه اه
نه مريم جان اين اسمش مهران هست البته من نميدونم چرا هي بهش ميگم محسن؟
اين قدش بلند نيست بوي چرك و كثافت هم نميده اه اه اونم وسط كانادا ولي قبل از كلاس من رفته بود عادل كباب يه شكم سير كباب با پياز خورده بود از بوي پيازش خفه شدم همش هم حرفهاي هه دار ميزد كه بوي پيازش بيشتر ميومد
اه اه
همين الان اسم اين پست رو عوض ميكنم ميذارم اه اه

باران گفت...

شانتمس جون ! منتظر زنگ وال مارت نباش ! خودت زنگ بزن و با سوپروایزر حرف بزن ! چون اینا اینقدر مشغله کاری دارند که یادشون میره و بعد هم پیش خودش میگه این علاقه به کار داره که زنگ زده ! پس تا دیر نشده زنگ بزن!

The Godfather گفت...

سلام شانتمیس جان هر وقت هوا خراب میشه پستهای تو هم یه جوری میشن نمیدونم میشه توصیف کرد یا نه اما وقتی میخونیش حس میکنی که ....بگذریم اه اه
تا ابد شاد باشی

مخلوج گفت...

اتفاقا رزومه را با پرینتر لیزری باید پرینت بگیرید نه جوهرافشان ;)

مستانه گفت...

سلام

مستانه گفت...

سلام من مشکل با این نوع صفحات برای فرسنادن کامنت دارم اگه مطلبم دست شما رسید خوشحال می شم منو در جریان بگذارید من از خوانندگان همیشگیو طرفداران شما هستم موفق باشید(مستانه)

ناشناس گفت...

سلام

مژده گفت...

واي چه بد شانتميس جون ... از اين آدماي غيرقابل تحمل... انشالله بتووني با اين شرايط نتيجه ي خوبي ازش بگيري... پرينتر هم مبارك ... شاد باشي

sunshine1276 گفت...

شانتمیس جان
اون ماشینی که از کنارت رد شد در ریچموند هیل من بودم ...ههههههههههه
شوخی کردم بابا ما کجا و ماشین کجا
ما کجا و بوق کجا
رضا

کاملیا گفت...

سلام عزیزم.شانتمیس جان تا 3 ماه دیگه اگه خدا بخاد میام تورنتو. بچه 3 ساله دارم و اطلاعات در مورد نگهداری بچه ها به منم میدی نازم؟ چه کارایی از اینجا انجام بدم. در مورد رزومه نویسی سایتی هست که کمک بگیریم؟