امشب یاد یه ماجرایی افتادم به همسرم یادآوری کردم و با هم خندیدیم. ماجرا از این قرار بود که سال هشتاد تو برنامه به خانه بر میگردیم یه خانمی میومد راجع به گیاهخواری صحبت میکرد و آموزش غذاهای گیاهی میداد و در ضمن میگفت تو خونه ما هیچ مدل گوشتی خورده نمیشه و ما گیاهخوار هستیم. این خانم یه پسر کوچیک داشت به اسم علی که یه جلسه این بچه رو با خودش آورده بود تو برنامه و داده بود بغل خانم مجری این بچه هم تازه داشت دندون درمیاورد یه هویج داده بود دست بچه که چون لثه هاش میخاره و داره دندون درمیاره به روش گیاهخواران هویج میدم دست بچم. خلاصه این ماجرا گذشت تا اینکه یه شب من و همسرم رفتیم یه فست فود تو خیابون پهلوی که قبلا رستوران رواق بود و حالا عوض شده بود که اسمش درست یادم نیست و بغل سوپر استار بود.رفتیم جاتون خالی مرغ سوخاری گرفتیم اومدیم بیرون تو فضای آزاد رو میز بشینیم بخوریم که یهو اون خانم گیاهخواره رو دیدیم که تنهایی سر یه میز دیگه نشسته بود و آنچنان افتاده بود به جون مرغ سوخاری که انگار از قحطی برگشته حالا نخور و کی بخور. اول باورم نشد این همونه خوب که نگاهش کردم دیدم بله خانم از صدا و سیما دراومده بیرون و پریده تو فست فود دلی از عزا دربیاره.
۱۳۸۸ دی ۵, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱۱ نظر:
اخی طفلی
بلاگفا بهتر از اینجا نبود ؟
نه اینجا بهتره
جدی میگی؟ وای ذهن من سالهاست درگیر این ماجرا بود که این خانوم چرا اینقدر چاقه؟ این که همش دستور غذاهای رژیمی میده و تازه یادمه همیشه میگفت من تو خارج زندگی و تحصیل کردم برای همین عادت به گیاهخواری دارم و ... چمیدونم به جای سس مایونز خودتون با آواکادو سس درست کنید که چاق نشید. بعد هم میگفت من اصلا سس مایونز نمیخورم!!! من هم میگفتم واییی پس چرا اینقدر چافه؟ پس بگو خانوم فقط روی منبر میرفته برای دیگران :)))))
راستی وبلاگ جدید هم مبارک باشه.
آره. خانومه رو یادته؟ من یادم نیست اسمش چی بود.
مرسی سلامت باشی
فامیلیش اگه درست یادم مونده باشه دبیر بود یا یه همچین چیزایی :)
shantemis jan
webloge jadid mobarak
dar liste doostan tajdide nazar kardin
ezafat ro door rikhtin ke man ham jozvesh boodam:(
مریم جان این چه حرفیه؟
salam. goh khordi
سلام شانتميس عزيز
فاميل خانومه آموزگار بود.
تویی که به اسم ناشناس کامنت گذاشتی
اونو تو خوردی که اومدی اینجا رو خوندی IP:94.182.71.89
ارسال یک نظر