۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

زمستون

دوشنبه دخترم رو مدرسه نبردم چون خودم حالم خوب نبود دوشنبه شب بهتر بودم رفتیم maple view mall که با ماشین حدودا پنج دقیقه راهه شاید هم کمتر. یه گشتی تو این مال زدیم و بعد رفتیم sobeys یه فروشگاهی مثل نوفریلز و فود بیسیکس هست که اکثرا کانادایی ها از اونجا خرید میکنن قیمتهاش هم خیلی با فودبیسیکس فرق نمیکنه و گاهی هم قیمت با اونه. یه بسته کوچیک گوشت گوسفند خریدیم و شبونه یه آبگوشت مشتی بار گذاشتم که تا صبح جا بیفته صبح آب و دونش رو جدا کردم و همسرم گوشتش رو کوبید و غذای هردوشون رو کشیدم که ببرن. دستش درد نکنه دیروز صبح همسرم ما رو رسوند تا مدرسه و خودش رفت سر کار.

جای همگی خالی ظهر آبگوشت خوشمزه ای خوردم با سیر ترشی فراوون.

انگار زمستون داره شروع میشه از دیشب برف و بارون با هم میباره یه کم رو چمنها و پیاده روها نشسته ولی زیاد نیست. اخبار CP 24 که تورنتو رو داره نشون میدهوضعیت بزرگراههاش خیلی خوب نیست به خاطر برف.

الان ساعت 9:15 صبحه دمای هوای برلینگتون و تورنتو هر دو یک درجه بالای صفر هست. امروز دیگه چکمه ها رو درآوردیم و با چکمه رفتیم مدرسه.

دیشب کلاس ای اس ال نرفتم راستش اصلا یادم نبود که کلاس دارم و بعد از ظهر با دخترم خوابیده بودم همسرم اومد خونه و کلاسم رو یادآوری کرد ولی دیگه نرفتم.

ناهار امروز باقالی (باقلا) پلو با مرغ تو فری داریم.

صبح که میرفتیم مدرسه دخترم کلی ذوق کرد که برف نشسته رو چمنها عاشق زمستون و سرما و برفه.

دیروز رفتم دفتر کاریابی پایین خونمون. کار پیدا کردن تو کانادا مصیبتیه واسه خودش. رزومه نویسی و کاور لتر و مصاحبه و ..... . خیلی جدی دنبال کار نیستم ولی بدم نمیاد یه کار نیمه وقت داشته باشم. خانمی که تو دفتر کاریابی راهنماییم کرد یه خانم مسن بود که یک ساعت و ربع داشت برام توضیح میداد و چند تا جاب پست پرینت گرفت و یه سری فرم بهم داد. سر فرصت و با تمام وجودش داشت کمک میکرد.

آخی دیروز با مامانم صحبت میکردم خاله ام پیشش بود حال دخترش رو پرسیدم که تا دو ماه دیگه فارغ میشه و یه دختر به دنیا میاره خالم گفت سونوگرافی سه بعدی کردن و فیلمش رو دیدن دختره داشته شستش رو میمکیده ای جانم.

نمیدونم چرا ولی امسال اصلا حوصله برف و سرما رو ندارم مثل گربه دلم میخواد یه جای گرم باشم و از خونه بیرون نرم.

هیچ نظری موجود نیست: