۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبه

مدرسه جدید

دوشنبه صبح با مدارک لازم رفتیم مدرسه خانم مسنی که هفته قبل هم باهاش صحبت کرده بودم مدارک رو ازم گرفت و کپی های لازم رو برای خودش برداشت بعد مدیر مدرسه که یه آقای بالای شصت سال سن داره ما رو برد توی دفترش یه سری سوال و جواب با من و دخترم و بعد یه تور برامون گذاشت و جاهای مختلف مدرسه رو بهمون نشون داد کتابخونه سالن ورزش سالن موسیقی و خلاصه هر سه طبقه رو نشونمون داد و بعد دخترم رو سپرد به معلمش که یه خانم مسن هست. همه پرسنل مدرسه خوشرو و خوش برخورد انقدر خوب که دلم میخواست بچه بشم برم مدرسه. من با یه خانمی که معلم ای اس ال هست و به بچه هایی مثل بچه من که انگلیسی زبان دومشونه کمک میکنه چند دقیقه ای تو اتاقش صحبت کردم این خانم تو سه تا مدرسه کار میکنه هفته ای دو روز هم این مدرسه میاد. بعد از یک ساعت که تو مدرسه بودم رفتم فروشگاه یه دلاری و با خیالت راحت و بدون دغدغه واسه خودم قدم زدم و یه چیزای کوچیکی میخواستم خریدم و اومدم خونه.

یه چیزی راجع به مدرسه دخترم بگم که این مدرسه خیلی قدیمیه و از سال 1912 تاسیس شده. یه چیزی که توجه آدمو به خودش جلب میکنه اینه که تو تورنتو وقتی بچه ها صف میبستن برن تو کلاس اغلب مو مشکی بودن ولی اینجا نود درصد بچه ها بور و بلوند هستن. یه تفاوت دیگه این مدرسه با مدرسه تورنتو اینه که مدرسه تورنتو معلم با بچه ها میومد بیرون و دونه دونه پدر و مادر بچه ها رو میدید و بعد بچه میتونست بره ولی اینجا زنگ میخوره بچه ها میان تو حیاط و هر کس مامان بابای خودشو پیدا میکنه که به نظر من این نشوندهنده امنیت این شهره. این مدرسه مثل مدرسه قبلی وسط یه پارک نیست برِ خیابون اصلیه و دور تا دور مدرسه حصار داره.

دوشنبه شب رفتیم فروشگاه سوبیز و یه کم خرید کردیم.

دیروز مشغول نظافت خونه و جابجایی کابینتهای آشپزخونه بودم.

امروز صبح دخترم رو گذاشتم مدرسه هوا خیلی عالی بود پیاده رفتم تا دریاچه یه کم رو نیمکت نشستم و دریاچه رو نگاه کردم بعد از تیم هورتونز یه قهوه خریدم و پیاده برگشتم بالا یه سر رفتم بانک تی دی بعد هم پیاده اومدم تا خونه تو راه برگشت بارون شروع شد البته نه بارون هندی بارون ریز ریز.

فریبا جان من دقیقا قیمت خونه اجاره ای رو نمیدونم چون اصلا دنبالش نگشتیم ولی سایتهای مختلفی هست که میتونین قیمتها رو چک کنین هتل باید داشته باشه ولی مهمانسرا نمیدونم مطمئن نیستم ببخشید من خیلی راجع به این شهر اطلاعات ندارم این که مینویسم دهات فقط برای شوخی هست آخه من به تورنتو میگم تهران بعد ما هفته ای یه بار از دهاتمون میریم تهران و برمیگردیم (فقط شوخیه شما به دل نگیر)

دوستان عزیز ممنونم که وقت میذارین و نوشته های منو میخونین یه مطلبی رو میخواستم بگم اینکه هر کسی میتونه اینجا کامنت بذاره و نظرش رو بگه چه موافق چه مخالف تنها خواهشی که از همه شما دارم اینه که با هم کل کل نکنین به هم توهین نکنین و کامنت با لحن بد و توهین آمیز نذارین چون برام فرق نمیکنه کامنت کی باشه بلافاصله پاکش میکنم. یه مطلب دیگه اینکه اگه یه نفر با مطالب من با نکات مثبت کانادا مخالفه حساسیت نشون ندین. اگه به یه کچل بگین کچل ناراحت میشه اگه به یه مودار بگین کچل که ناراحت نمیشه همه ما میدونیم اینجا خیلی خوبه یه نقاط ضعفی هم داره. اینهمه آدم میگن اینجا خوبه یه نفر هم میگه بده لطفا جبهه نگیرین بذارین هر کس نظرش رو بگه.

ممنونم که رعایت میکنین و بازم ممنون که خاطراتم رو دنبال میکنین. شاد و سلامت باشین

هیچ نظری موجود نیست: