۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه

قضا بلا

آخی راحت شدم رفتن بیرون یه کم نفس بکشم چقدر صدا دارن این دو تا :) 
امروز یکشنبه ساعت بیست دقیقه به دو بعد از ظهره یه کم تمیز کاری کردم خورش قیمه سیب زمینی رو هم بار گذاشتم و با دخترم دو دست منچ بازی کردم که منو برد حالا هم با پدرش رفتن آرایشگاه موهاشونو کوتاه کنن و برن پارک بازی منم در سکوت یه نفس راحتی بکشم. 
دیروز صبح مثل هر شنبه فلاسک چایمون رو آماده کردیم و داشتیم خودمون حاضر میشدیم که یک صدای انفجار وحشتناکی شنیدیم اول نفهمیدیم صدا از کجا بود بعد متوجه شدیم که فلاسک چای بعد از بیست دقیقه یادش افتاده باید بترکه. اینجور موقع ها که دیگه هیچ حرفی برای گفتن نیست میگن قضا بلا بود. 
رفتیم تورنتو و دخترم رو گذاشتیم مدرسه و خودمون هم فرویومال. از مک دونالد بعد از ماهها قهوه گرفتیم من از مک دونالد یا درستش مک دانلد خوشم نمیاد یه چیزایی راجع به غذاهاش شنیدم که الان چند ماهه ازش چیزی نمیخریم. دیروز هم که ازش خرید کردیم هیچ دلیل خاصی نداشت. جعبه بازی که مامانم فرستاده بود رو هم با خودم برده بودم نشستیم به قهوه خوردن و تخته نرد بازی کردن یه چند دستی بازی کردیم. تو فرویومال یه مغازه هست که همه جور لوازم بازی داره اسمش رو نمیدونم چیه همسرم رفت و ازش یه جفت تاس خوشگل خرید به قیمت یک دلار و خرده ای (جفتش) این جعبه بازی تاسهاش خوب نبود. 
تا بعد از ظهر بازی کردیم بعد از ظهر از Teryaki غذا گرفتیم خوردیم و بازم بازی کردیم و ساعت سه و نیم راه افتادیم اول رفتیم فودلند برای شام کالباس و رست بیف و نون و چیپس و نوشابه و ... خریدیم بعد رفتیم دنبال دخترم و یکراست اومدیم خونه. 
خریدها رو جابجا کردم و برای هر کدوممون یه ساندویچ مشتی درست کردم که ساب وی و مستر ساب عمرا بتونن همچین ساندویچی درست کنن. بعد از شام یه کم تو اینترنت چرخیدیم و بعد دخترم رفت تو اتاقش و ما هم نشستیم به فیلم دیدن فیلم The notebook محصول سال 2004 فکر کنم کانال History بود فیلم عشقولانه خیلی قشنگی بود که اشک جفتمون رو درآورد. 

پریشب یه فیلم از همون کانال هیستوری پخش شد به اسم assault on precinct 13 محصول سال 2005 فیلمش Thriller بود نه خیلی بدتر یه جوری بود که وقتی فیلم تموم شد میخواستم یه چاقو رو تا دسته بکنم تو شکم همسر جونم. (این تیکه رو جدی نگیرین ولی فیلمش واقعا تکان دهنده بود ولی یه جوری بود که میخواستم ببینم آخرش چی میشه و نمیتونستم نصفه ولش کنم).

۴ نظر:

ناشناس گفت...

شانتمیس جان سلام

ما از مک دونالد خیلی خرید می کنیم..چی شده که میگی دیگه ازش خرید نمی کنی؟اگه فریز بودن محصولاتش رو می گی که همه اشون ان کارا رو می کنن.

باران گفت...

سلام شانتمیس جون ! من دو سه ماهی مک دانلد کار کردم و میتونم بگم بدترین تجربه ای بود که داشتم ! غذاهاش اصلا بهداشتی نیست ! بخصوص برگر !!! سعی کن که برای دخترت نگیری... میدونی که چرا سرشون شلوغه برای اینکه به بچه ها اسباب بازی مجانی میده...

شانتمیس گفت...

خواننده ناشناس یه دلیلش رو باران عزیز گفت که من اینو نمیدونستم ولی چیزی که خودم شنیدم اینه که اگه سیب زمینی یا همبرگرش مدتها بیرون بمونه خراب نمیشه!! فکر کنم پلاستیکیه :))
ما اگر هوس ساندویچ کنیم یا از وندیز میگیریم یا برگر کینگز یا کی اف سی.

شانتمیس گفت...

باران جان ممنون که تجربه ات رو به ما هم گفتی مواظب خودت باش دوست عزیز